مدیریت اثر بخش در عملکرد، ارزیابی و هدف گذاری

مدیریت اثر بخش، به معنای استفاده از حداکثر استعداد و مهارت های افراد برای رسیدن به هدفهای مشخص شده می باشد، این نوع روش مدیریتی یکی از راههای افزایش انگیزه پرسنل نیز محسوب می‌شود. در روزهای آشفته و شرایط بحرانی و پرتلاطم امروزی که شیوع ویروس همه گیر کرونا (کووید19) تحمیل کرده است، توسعه و گسترش مهارت ‌های مدیریتی و پرورش مدیر های کارآمد و اثربخش برای مواجهه با عدم قطعیت ها و بحران ها و تاب آوری در مقابل آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. با این حال بیش از نیمی از مدیران اذعان دارند که اقدامات و برنامه‌ ریزی کار هایشان برای توسعه رهبری در سازمان های خود با شکست مواجه شده است.

مدیریت اثربخش

مدیر اثر بخش کیست؟

در ابتدا ممکن است این سوال به نظر بسیار ساده باشد، اما هنوز هم بسیاری از افراد و سازمان های بزرگ تلاش می کنند تا پاسخ مناسبی برای این سوال بیابند. در سال 2017، انجمن آمریکایی توسعه استعداد منابع انسانی یک تحقیق جهانی را اعمال کرد و شایستگی اصلی مدیران برای مدیریت اثر بخش و کارآمد را شناسایی کرد. این مهارت ها و شایستگی ها که به عنوان مدل “ACCEL” شناخته می شود، چارچوبی می باشد که به مدیران با تجربه کمک می کند تا بر عوامل محوری و کلیدی موفقیت تمتمرکز شده و مهارت هایی که برای موفقیت در کسب و کارشان لازم است را گسترش دهند.مهارت های اصلی برای مدیریت اثر بخش در سازمان به  ذکر زیر می باشد: 

ایجاد تیم

 کسی که مسئول تعیین افراد یک تیم است باید فردی مناسب و مسئولیت پذیر باشد تا بتواند دوام تیم را حفظ نماید و آن را به سوی اهداف سازمان راهنمایی کند.علاوه براین یک گروه از افراد غریبه را به یک تیم کارآمد تبدیل نماید، مدیر اثر بخش می بایستی این فرآیند و پویایی مورد نیاز برای این تغییر را درک کند و در هر یک از مراحل کاری برای پیشرفت تیم از سبک مدیریتی مختلفی استفاده کند. مدیر یک سازمان همچنین باید از روش کار افراد تیم های گوناگون که به طور مناسب از زمان برای حل چالش ها و مشکلات استفاده می کنند آگاهی کاملی داشته باشد.

توانایی تفویض وظایف

اعتماد به عنوان یک راهکار ضروری در حفظ ارتباط بین مدیر و پرسنل  محسوب می شود. یک مدیر اثر بخش با اعمال رفتار مناسب خود می تواند اعتماد خویش را به پرسنل خود نشان دهد؛ علاوه براین که تا چه اندازه عملکرد تیم خود را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد ؛باید تفویض اختیار کند و به درستی فعالیت های سازمان را بین افراد خود به صورت وظایف کاری تقسیم نماید.

کمک به پرسنل با اهدافی مشخص

یک رهبر برای بکار گیری مدیریت اثر بخش در سازمان خود می تواند با مشخص کردن ضرب العجل و تمرکز برای دستیابی به اهداف به پرسنل خود کمک کند و با این کار آن ها را مشبه آن ها انگیزه و روحیه کاری دهد؛ با هرکدام از پرسنل درباره  چگونگی اهداف سازمان صحبت کند و برای مشخص کردن وظایف فردی که مستقیماً به کسب و کار مربوط می شود با آن ها همکاری کند.

 مهارت پاسخگویی

 سازمان های نوپا و امروزی تشکیل شده از مجموعه ای از افراد با استعداد و متخصص هستند. با این پیشرفت ها و تغییراتی که به سرعت صورت گرفته؛ سازمان ها و شرکت ها هر روز در حال حل چالش و مشکلات کاری جدیدی می باشند و پرسنل بیش از هر موقعیت دیگری نیاز به تعامل و کار تیمی با یکدیگر دارند. پاسخگویی مهارتی است که موجب می شود افراد یک تیم بتوانند به درستی و بدون مشکل پروژه های سازمان را پیش ببرند. نقش مدیر اثربخش این است که فرهنگ پاسخگویی در قبال افرادش را بهبود ببخشد. مدیرانی که در ایجاد فرهنگ پاسخگویی خبره هستند، باعث می شوند افراد تیمشان در قبال توسعه و گسترش مهارت های فردی خود احساس مسئولیت کنند و برای رسیدن به اهداف توسعه ای و سازمانی بیشتر تلاش کنند.

تعاون و همکاری

 همان گونه که گفته شد امروزه سازمان ها بر اساس مفهوم پاسخگویی متقابل، بسیار مشارکتی و تعاملی در زمینه های مختلف فعالیت می کنند. هیچ شخصی نمی تواند به تنهایی تمام اهداف سازمانی را بدون کار تیمی و تعاون پیش ببرد. همکاری و تعاون در حقیقت عامل و محور اصلی فعالیت هایی است که پرسنل در سازمان انجام می دهند. نقش مدیر اثربخش این است که روحیه کار تیمی را در سازمان تقویت کند و موانع و چالش هایی که ممکن است در طول همکاری افراد تیم با یکدگیر بوجود می آیند را برطرف کند.

ارتباطات

 توانایی برقراری ارتباط از طریق رسانه های ارتباطی و انواع روش ها برای هر یک از پرسنل امری ضروری است؛ اما برای مدیران یک شایستگی واجب و ضروری می باشد.  حفظ ارتباطات به عنوان تبادل اطلاعات سازمان و بازخورد بین مدیران و پرسنل سازمان تعریف می شود. مدیرانی که در حفط ارتباط  بین خود و افرادشان موفق هستند، می توانند فضای کاری با روحیه شاد و با انگیزه را در سازمان ایجاد کنند.

دلبستگی شغلی

 دلبستگی پرسنل به کارها و سازمان، هدف کلیه سازمان ها است و مدیران نقش مهمی در ایجاد محیط کاری صمیمانه ای که چنین اهدافی را ایجاد کند، دارند. با ایجاد دلبستگی و اشتیاق کاری در پرسنل، مدیران افرادی خواهند داشت که از لحاظ روانشناختی به وظایف خود پایپند هستند و برای توسعه مهارت خود و رسیدن به اهداف سازمان تلاش می کنند.

ارزیابی عملکرد

ارزیابی درست و گوش کردن به افراد

 مدیران با تجربه و ماهر این موضوع را می دانند که ارزیابی عملکرد ،گوش دادن و فهم موضوعات از ضروری نیازمندی های یک رهبر برای مدیریت اثر بخش سازمان می باشد. تیم های کاری و سازمان های امروزی شبکه پیچیده ای از افراد با مهارت ها و طرز تفکر های مختلف می باشد. مدیرانی که قادر به شنیدن نظرات پرسنل، ارزیابی عملکرد و تلفیق اطلاعات می باشند، در درک مشکلات و تسهیل همکاری درون تیم کاری خود و همچنین در بین بخش های سازمان برای دستیابی به اهداف سازمانی، موفق تر عمل خواهند کرد.

سخن آخر

توسعه و گسترش مهارت های مدیریت اثربخش برای مقابله با مشکلات و برنامه های خاص هر سازمان به عنوان یک راهکار ضروری در بسیاری از سازمان ها و شرک های بزرگ در بازار رقابتی جهانی، تغییرات سریع محیط و تکنولوژی محسوب می شود. در سال های اخیر تمایل به توسعه و آموزش مهارت های مختلف در سازمان های موفق در سرتا سر جهان برای مقابله با چالش ها و مشکلات خاص در سازمان برای دستیابی به اهداف مهم و ماموریت ها موضوع جدیدی می باشد که در شبکه سازمان جهانی انعطاف پذیر، متنوع و یکنواخت تعیین می شود. بکارگیری مهارت های مدیریت اثربخش به پرسنل و  مدیریت سازمان کمک می نماید تا آنان اثر بخشی و کارایی خویش را بهبود ببخشند.